مروری بر اثرات سیاست های مدیریت تقاضا در چرخه عرضه-تقاضای آب شهری، کاربرد رویکرد مدلسازی عامل بنیان

چکیده مقاله:

در دهه های گذشته چالش اصلی در مدیریت منابع آب از جمله مدیریت آب شهری، تمرکز بر سیاستهای مدیریت عرضه بوده است. اما به تدریج افزایش محدودیت های اکولوژیکی، مالی و سیاسی، افزایش سرانه مصرف آب شهری، رشد جمعیت و شهرنشینی، آلودگی و غیره، شرکتهای آب و فاضلاب را ملزم به بهره گیری از ترکیب رویکردهای ساختاری و غیرساختاری کرده و آنها را مجبور ساخته است تا به مدیریت تقاضا به عنوان یک راه حل نسبتا کمهزینه، پایدار و قابلاعتماد روی آورند. سیاستهای مدیریت تقاضا علاوه بر اثرات مستقیمی که بر کاهش میزان آب مصرفی دارند، به طور مستقیم و غیر مستقیم بر عملکرد سامانه های آب و فاضلاب نیز تاثیرگذار هستند. همچنین چرخه عرضه- تقاضای آب شهری ابعاد گسترده ای از جمله جنبه های اجتماعی، اقتصادی و غیره را شامل میشود و این اقدامات میتوانند هر یک از این جنبه ها را تحت تاثیر قرار دهند. از سوی دیگر، رفتار مصرف آبافراد صرفا وابسته به سیاستهای اتخاذی نیست، بلکه به نگرش، رفتارها و عکس العملهای آنها نیز وابسته است. بنابراین هدف از این مقاله، پرداختن به موضوع مدیریت تقاضای آب شهری در قالب یک چارچوب یکپارچه برای لحاظ تمامی جنبه های تاثیرپذیر از این سیاستها و به خصوص نقش اساسی و مهم بعد انسانی در این فرآیند و بیان ضرورت مدلسازی اجتماعی در تحقیقات مهندسی است. لذا با بررسی پیشینه تحقیقات انجام شده در زمینه ارزیابی اثرات مدیریت تقاضای آب شهری از جنبه های مختلف، خلاءهای تحقیقاتی گذشته و تحقیقات صورت گرفته به کمک مدلسازی عامل بنیان در حوزه مدیریت آب شهری و همچنین هدف تحقیقات در حال انجام در دانشگاه تهران، به بحث پیرامون انتخاب این رویکرد برای ارزیابی یکپارچه سیاستهای مدیریت تقاضا پرداخته شده است.
برای دریافت مقاله کامل کلیک کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

keyboard_arrow_up