من نمودار حلقه علی را یک ابزار طوفان فکری و ارائه بسیار مفید میدانم، اما از آنچه یک مدل میتواند برای شما انجام دهد، عقب میماند.
دلیلش اینجاست. جفت آرکیتایپهای زیر را در نظر بگیرید (اهداف فرسوده و تشدید، از ویکیپدیا):
آرکیتایپها الگوهای نمودار حلقه علی (CLD) عمومی هستند، با یک داستان رفتاری خاص. آرکیتایپهای تشدید و اهداف فرسوده ساختارهای حلقه بازخورد یکسانی دارند، اما داستانهای بسیار متفاوتی دارند. بنابراین، هیچ نگاشت منحصر به فردی از حلقههای بازخورد به رفتار وجود ندارد. برای پیشبینی اینکه مجموعهای از حلقهها چه کاری انجام میدهند، به اطلاعات بیشتری نیاز دارید.
در اینجا یک پیادهسازی از اهداف فرسوده آمده است:
به چند نکته توجه کنید:
- من مجبور شدم مشخص کنم که ذخایر و جریانها کجا هستند.
- “اقدامات برای بهبود اهداف” و “فشار برای تنظیم شرایط” به خوبی تعریف نشدهاند (من آنها را متناسب با “شکاف” کردم).
- شکاف نام متغیر خیلی خوبی نیست.
- دنیای واقعی ممکن است ساختاری داشته باشد که در آرکیتایپ ذکر نشده است (با رنگ قرمز نشان داده شده است).
در اینجا تشدید آمده است:
ساختار حلقه از نظر ریاضی یکسان است؛ فقط پارامتربندی متفاوت است. باز هم، اطلاعات از دست رفته حیاتی است. به عنوان مثال، اگر A و B با نتایج یکسان شروع کنند، هیچ تشدیدی وجود ندارد – نتایج A و B ثابت میمانند. برای تشدید، شما یا به (1) شروع A و B در حالتهای مختلف، یا (2) نوعی انحراف یا خود تحریک در تصمیمگیری (فلش سبز بالا) نیاز دارید.
حتی در آن صورت، ممکن است نتایج متفاوتی بگیرید. (2) رشد نمایی میدهد، که داستان استاندارد برای تشدید است. (1) تشدیدی میدهد که اشباع میشود:
آرکیتایپ تشدید بهتر خواهد بود اگر اهداف صریح برای نتایج A و B را متمایز کند. سپس میتوانید ویژگی کلیدی (2) را که باعث ایجاد مسابقه تسلیحاتی میشود، به صورت ریاضی بیان کنید:
- هدف A، x% بمب بیشتر از B است.
- هدف B، y% بمب بیشتر از A است.
هر دوی این مدلها نمونههایی از یک مدل خطی مرتبه دوم عمومی هستند که همه چیزهای ممکن را که یک مدل خطی میتواند انجام دهد، در بر میگیرد:
توجه داشته باشید که حلقههای مرتبه اول و مرتبه دوم در اینجا از هم جدا شدهاند، که دیدن حلقههای مرتبه اول “داخلی” (که اغلب به میرایی کمک میکنند) و حلقه مرتبه دوم “خارجی” را آسان میکند، که میتواند باعث نوسان (همانطور که در بالا) یا رشد در آرکیتایپ تشدید شود. تشخیص آن حلقه زمانی که به عنوان یک شکل 8 ارائه میشود، دشوار است.
البته، میتوان این آرکیتایپها را به سایر ساختارهای شکل 8 نگاشت، مانند:
چگونه میتوانید تفاوت را تشخیص دهید؟ احتمالاً نمیتوانید، مگر اینکه در نظر بگیرید که ذخایر و جریانها در یک پیادهسازی عملیاتی آرکیتایپ چه هستند.
نکته اصلی این است که نمودار حلقه علی یک آرکیتایپ یا هر چیز دیگری به اندازه کافی به شما نمیگوید تا رفتار سیستم را شبیهسازی کنید. شما باید فرضیات اضافی را مشخص کنید. اگر سیستم غیرخطی یا تصادفی باشد، ممکن است فرضیات بیشتری از آنچه در بالا نشان دادهام وجود داشته باشد، و ممکن است به روشهای جدیدی مهم باشند. فرآیند آشکارسازی و آزمایش آن فرضیات با ساختن یک مدل ذخیره-جریان بسیار روشنگر است.
اگر مدلی نسازید، در موقعیت ناخوشایند شهود رفتار از ساختاری قرار میگیرید که هیچ حالت خاصی را به طور منحصر به فرد مشخص نمیکند. با انجام این کار، ممکن است از متفکران غیر سیستمی که با همان مشکل با یک لیست لباسشویی روبرو میشوند، بسیار جلوتر باشید. اما اگر بتوانید شبیهسازی کنید، توانایی شما برای کشف خطاها، گنجاندن دادهها و کشف اهرم بسیار بیشتر است.